متن آهنگ ارغوان از استاد شهرام ناظری
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد …
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
ز چشمت جان نشاید برد …
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد …
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس …
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد …
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد
چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را …
چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را
در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد …
در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود …
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم … ندانستم که این دریا …
ندانستم که این دریا … چه موج خون فشان دارد
ندانستم که این دریا …آی چه موج خون فشان دارد
چه موج خون فشان دارد
ندانستم ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
خدا دلم امان … وای …
چه موج خون فشان دارد
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد …
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
ز چشمت جان نشاید برد …
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد …
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس …
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد …
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد
چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را …
چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را
در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد …
در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود …
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم … ندانستم که این دریا …
ندانستم که این دریا … چه موج خون فشان دارد
ندانستم که این دریا …آی چه موج خون فشان دارد
چه موج خون فشان دارد
ندانستم ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
خدا دلم امان … وای …
چه موج خون فشان دارد
متن آهنگ ارغوان از استاد شهرام ناظری
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد …
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
ز چشمت جان نشاید برد …
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که میبینم
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد …
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس …
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد …
که می با دیگری خوردهست و با من سر گران دارد
چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را …
چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را
در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد …
در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود …
چو عاشق میشدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم … ندانستم که این دریا …
ندانستم که این دریا … چه موج خون فشان دارد
ندانستم که این دریا …آی چه موج خون فشان دارد
چه موج خون فشان دارد
ندانستم ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
خدا دلم امان … وای …
چه موج خون فشان دارد
0 Comentários
0 Compartilhamentos
103 Visualizações
3
0 Anterior