• متن ترانه شاهنامه به زبان کردی از آواز اساطیر شهرام ناظری

    ده رمانِ زامان، دَرده گه یْ کاریم(درمان دردهای زخم کاریم)

    هامْ رازِ نالَه یْ ، شُوان بی داریم(همراز ناله شبهای بیداریم)

    راحَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم(آرامش جان محنت بار من)

    مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم(تسکین دل پر ز خار من)

    آیْ را حَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم(آرامش جان محنت بار من)

    مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم(تسکین دل پر ز خار من)

    کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی (کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته)

    خیال دُ وِیْ تُاو نیشْتَنِ وَ جَرْگَم (فکر وخیال تو ناگهانی بر دل من نشست)

    وَه دوریتْ قَسَمْ ، رازیمُ وَ مَرْگَم(به دوریت قسم به مرد نم راضیم)

    هی چه مانمَ رﻳﮊاوْ، روخسارَم زرْدَه ن له داخِ یارانْ پیرانِمُ کَردَنْ(چشمانم مانند ریجاب است"نام رودی در یکی از مناطق کرمانشاه" رخسارم زرد است غم یاران پیرم کرده است)

    آیْ شَرطِِمْ شَرطیوَنْ، مَجْنونْ شَرط کَردَ ن (عهد من همان عهدیست که مجنون بسته)

    لِیْلِی مِن تونی تا وِ رویِ مَردَنْ(لیلی من تو هستی تا زمان مردن)

    کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی (کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته)
    متن ترانه شاهنامه به زبان کردی از آواز اساطیر شهرام ناظری ده رمانِ زامان، دَرده گه یْ کاریم(درمان دردهای زخم کاریم) هامْ رازِ نالَه یْ ، شُوان بی داریم(همراز ناله شبهای بیداریم) راحَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم(آرامش جان محنت بار من) مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم(تسکین دل پر ز خار من) آیْ را حَتی جَستی مِیْنَتْ بارَگَم(آرامش جان محنت بار من) مَرحمِ سینه یْ پِر ژِه خارَگم(تسکین دل پر ز خار من) کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی (کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته) خیال دُ وِیْ تُاو نیشْتَنِ وَ جَرْگَم (فکر وخیال تو ناگهانی بر دل من نشست) وَه دوریتْ قَسَمْ ، رازیمُ وَ مَرْگَم(به دوریت قسم به مرد نم راضیم) هی چه مانمَ رﻳﮊاوْ، روخسارَم زرْدَه ن له داخِ یارانْ پیرانِمُ کَردَنْ(چشمانم مانند ریجاب است"نام رودی در یکی از مناطق کرمانشاه" رخسارم زرد است غم یاران پیرم کرده است) آیْ شَرطِِمْ شَرطیوَنْ، مَجْنونْ شَرط کَردَ ن (عهد من همان عهدیست که مجنون بسته) لِیْلِی مِن تونی تا وِ رویِ مَردَنْ(لیلی من تو هستی تا زمان مردن) کُوا لِیْلی، نیا لِیْلی، چیا لِیْلی (کجاست لیلی، لیلی نیست، لیلی رفته)
    0 نظرات 0 اشتراکات 1K بازدید 5 0 بررسی
  • متن آهنگ روسم (رستم) از شهرام ناظری

    وَ یاد ا و روﮊَه تا ج وَ زال سَنیْ

    (به یاد ا ن روزی که تاج را ازدست زال گرفتی )

    گِلیمْ پوشْ کِردی، پوسِ بورْ کَنی

    (لباسی مانند گلیم پوشیدی و پوست ببر را دراوردی )

    فِدایْ نامِتْ بامْ صاحِبْ زورُ و رَخْشْ، بورِ بیَنْدیش شیرِ دِلْ نَلَخْشْ روسَم

    (ای صاحب زور و رخش شیر شجاع و ببر نترس فدای اسمت شوم )

    فِدایْ نامتْ بامْ صاحِبْ زورُ و رَخْشْ، بورِ بیَنْدیش شیرِ دِلْ نَلَخْشْ

    (ای صاحب زور و رخش شیر شجاع و ببر نترس فدای اسمت شوم )

    پوسِ بورِ رَزْمْ بپوشَ نَوَرْ

    (لباس رزمی را که از جنس پوست ببر است بپوش )

    ران بِنْیَهْ رِکاوْ رَخْشِ تَکاوَر

    (پایت را در رکاب رخش تکاور بگذار )

    اَشْکَبوسْ راگِیْ مِیدانْ کَرْدَنْ بَر

    (اشکبوس راه میدان را در پیش گرفت )

    وَسوزْ مَپِرْ سُ هَوایْ پیلَهْ تَنْ

    (با تمام وجود همرزم خود را جستجو می کند )

    روسم اَشْکَبوسْ راگِیْ مِیدانْ کَرْدَنْ بَر

    (اشکبوس راه میدان را در پیش گرفت )

    وَسوزْ مَپِرْ سُ هَوایْ پیلَهْ تَن ْ

    (با تمام وجود همرزم خود را جستجو می کند )

    روسم وِه رِزِهْ نَخاوْ کِیْ وَخْتِ خاوَهْ

    (رستم بلند شو نخواب الان کی وقت خوابیدن است )

    وِه رِزِهْ نَخاوْ کِیْ وَخْتِ خاوَهْ

    (رستم بلند شو نخواب الان کی وقت خوابیدن است )

    وَخْتِ دارُ وداینْ اَفراسیاوَه ن

    (وقت به دار کشیدن افراسیاب است )

    روسم وَخْتِ دارُ وداینْ اَفراسیاوَه ن

    (وقت به دار کشیدن افراسیاب است )

    سِپاهیْ بورِزجانْ کََردی سَرْ نگونْ

    (سپاه برازجان را سرنگون کردی )

    زنون جادو قَلْتانی وَ خون

    (زنون جادوگر را در خون غلتاندی )

    سیه خورشه زَنگی شای تَرْزین سُوار وِه شُو وسپاسانش کَردی تارُ ومار

    (شبانه سپاه خورشه زنگی که سوار کار خوبی بود را تار ومار کردی )

    روسم سیه خورشه زَنگی شای تَرْزین سُوار وِه شُو وسپاسانش کَردی تارُ ومار

    (شبانه سپاه خورشه زنگی که سوار کار خوبی بود را تار ومار کردی )

    لَسَرْ تا وَه پا سیا بَرْگِمِهْ

    (سر تا پا سیاه پوشیدم )

    لَسَرْ تا وَه پا سیا بَرْگِمِهْ

    (سر تا پا سیاه پوشیدم )

    بی دوس قِرْچَهْ قِرْچْ ریشِیْ جَرْگُمِهْ

    (در فراق دوست ریشه دلم در حال سوختن است )

    لَهْ تاوِ دوریتْ دِل بی قَرا ره ن

    (دلم به خاطر دوریت بیقراراست )

    بینایی دیدِ م جَهْ خَفَهْ تْ تارِه ن

    (از غم دوریت چشمانم تار شده است )

    بینایی دیدِ م جَهْ خَفَهْ تْ تارِه ن

    (از غم دوریت چشمانم تار شده است )

    روسَم وَه فدای رَخْشِ گُلْگونِتْ

    (رستم فدای رخش گلگونت شوم ) …

    ایرانی تَه نیا وه توش هَن اومید

    (ایرانی فقط به تو امید دارد )

    جای ئومیدشان مه که نا ئومید

    (امیدشان را نا امید نکن )
    متن آهنگ روسم (رستم) از شهرام ناظری وَ یاد ا و روﮊَه تا ج وَ زال سَنیْ (به یاد ا ن روزی که تاج را ازدست زال گرفتی ) گِلیمْ پوشْ کِردی، پوسِ بورْ کَنی (لباسی مانند گلیم پوشیدی و پوست ببر را دراوردی ) فِدایْ نامِتْ بامْ صاحِبْ زورُ و رَخْشْ، بورِ بیَنْدیش شیرِ دِلْ نَلَخْشْ روسَم (ای صاحب زور و رخش شیر شجاع و ببر نترس فدای اسمت شوم ) فِدایْ نامتْ بامْ صاحِبْ زورُ و رَخْشْ، بورِ بیَنْدیش شیرِ دِلْ نَلَخْشْ (ای صاحب زور و رخش شیر شجاع و ببر نترس فدای اسمت شوم ) پوسِ بورِ رَزْمْ بپوشَ نَوَرْ (لباس رزمی را که از جنس پوست ببر است بپوش ) ران بِنْیَهْ رِکاوْ رَخْشِ تَکاوَر (پایت را در رکاب رخش تکاور بگذار ) اَشْکَبوسْ راگِیْ مِیدانْ کَرْدَنْ بَر (اشکبوس راه میدان را در پیش گرفت ) وَسوزْ مَپِرْ سُ هَوایْ پیلَهْ تَنْ (با تمام وجود همرزم خود را جستجو می کند ) روسم اَشْکَبوسْ راگِیْ مِیدانْ کَرْدَنْ بَر (اشکبوس راه میدان را در پیش گرفت ) وَسوزْ مَپِرْ سُ هَوایْ پیلَهْ تَن ْ (با تمام وجود همرزم خود را جستجو می کند ) روسم وِه رِزِهْ نَخاوْ کِیْ وَخْتِ خاوَهْ (رستم بلند شو نخواب الان کی وقت خوابیدن است ) وِه رِزِهْ نَخاوْ کِیْ وَخْتِ خاوَهْ (رستم بلند شو نخواب الان کی وقت خوابیدن است ) وَخْتِ دارُ وداینْ اَفراسیاوَه ن (وقت به دار کشیدن افراسیاب است ) روسم وَخْتِ دارُ وداینْ اَفراسیاوَه ن (وقت به دار کشیدن افراسیاب است ) سِپاهیْ بورِزجانْ کََردی سَرْ نگونْ (سپاه برازجان را سرنگون کردی ) زنون جادو قَلْتانی وَ خون (زنون جادوگر را در خون غلتاندی ) سیه خورشه زَنگی شای تَرْزین سُوار وِه شُو وسپاسانش کَردی تارُ ومار (شبانه سپاه خورشه زنگی که سوار کار خوبی بود را تار ومار کردی ) روسم سیه خورشه زَنگی شای تَرْزین سُوار وِه شُو وسپاسانش کَردی تارُ ومار (شبانه سپاه خورشه زنگی که سوار کار خوبی بود را تار ومار کردی ) لَسَرْ تا وَه پا سیا بَرْگِمِهْ (سر تا پا سیاه پوشیدم ) لَسَرْ تا وَه پا سیا بَرْگِمِهْ (سر تا پا سیاه پوشیدم ) بی دوس قِرْچَهْ قِرْچْ ریشِیْ جَرْگُمِهْ (در فراق دوست ریشه دلم در حال سوختن است ) لَهْ تاوِ دوریتْ دِل بی قَرا ره ن (دلم به خاطر دوریت بیقراراست ) بینایی دیدِ م جَهْ خَفَهْ تْ تارِه ن (از غم دوریت چشمانم تار شده است ) بینایی دیدِ م جَهْ خَفَهْ تْ تارِه ن (از غم دوریت چشمانم تار شده است ) روسَم وَه فدای رَخْشِ گُلْگونِتْ (رستم فدای رخش گلگونت شوم ) … ایرانی تَه نیا وه توش هَن اومید (ایرانی فقط به تو امید دارد ) جای ئومیدشان مه که نا ئومید (امیدشان را نا امید نکن )
    0 نظرات 0 اشتراکات 79 بازدید 2 0 بررسی
  • متن آهنگ حیرانی از شهرام ناظری

    تا آب شدم ، سراب دیدم خود را
    دریا گشتم ؛ حباب دیدم خود را
    آگاه شدم ؛ غفلت خود را
    دیدم بیدار شدم؛ به خواب دیدم خود را
    متن آهنگ حیرانی از شهرام ناظری تا آب شدم ، سراب دیدم خود را دریا گشتم ؛ حباب دیدم خود را آگاه شدم ؛ غفلت خود را دیدم بیدار شدم؛ به خواب دیدم خود را
    0 نظرات 0 اشتراکات 86 بازدید 7 0 بررسی
  • متن موسیقی آن کیست از شهرام ناظری

    آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
    بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
    اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی
    وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
    گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام
    گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند
    متن موسیقی آن کیست از شهرام ناظری آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی وان گه به یک پیمانه می با من وفاداری کند گفتم گره نگشوده‌ام زان طره تا من بوده‌ام گفتا منش فرموده‌ام تا با تو طراری کند
    0 نظرات 0 اشتراکات 490 بازدید 8 0 بررسی
  • متن آهنگ ارغوان از استاد شهرام ناظری

    بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
    بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد …
    بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

    ز چشمت جان نشاید برد …
    ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم
    کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد
    کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد …

    خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس …
    خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
    که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد …
    که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد

    چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را …
    چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را
    در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد …
    در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد

    چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود …
    چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
    ندانستم … ندانستم که این دریا …
    ندانستم که این دریا … چه موج خون فشان دارد
    ندانستم که این دریا …آی چه موج خون فشان دارد
    چه موج خون فشان دارد
    ندانستم ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
    خدا دلم امان … وای …
    چه موج خون فشان دارد
    متن آهنگ ارغوان از استاد شهرام ناظری بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد … بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد ز چشمت جان نشاید برد … ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد … خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس … خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد … که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را … چو افتاده است، در این رَه که هر سلطان معنی را در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد … در این درگاه میبینم، که سَر بر آســمان دارد چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود … چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم … ندانستم که این دریا … ندانستم که این دریا … چه موج خون فشان دارد ندانستم که این دریا …آی چه موج خون فشان دارد چه موج خون فشان دارد ندانستم ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد خدا دلم امان … وای … چه موج خون فشان دارد
    0 نظرات 0 اشتراکات 81 بازدید 3 0 بررسی
  • متن آهنگ هوای عاشقی از استاد شهرام ناظری

    من مست جام باقی ام ، دارم هوای عاشقی
    حیران روی ساقی ام ، دارم هوای عاشقی
    ای جان و ای جانان من ، دارم هوای عاشقی
    ای وصل و ای هجران من ، دارم هوای عاشقی
    جان در بر جانانه شد ، دل بر سر پیمانه شد
    تن ساکن میخانه شد ، دارم هوای عاشقی
    گه نور و گه نار آمدم ، گه گل گهی خار آمدم
    گه مست و هوشیار آمدم ، دارم هوای عاشقی
    ای شاه درویشت منم،بیگانه و خویشت منم
    دیوانه ی رویت منم ، آشفته ی مویت منم
    سرگشته ی کویت منم ، دارم هوای عاشقی
    ای جان و ای جانان من ، دارم هوای عاشقی
    ای وصـل و ای هجران من ، دارم هوای عاشقی
    متن آهنگ هوای عاشقی از استاد شهرام ناظری من مست جام باقی ام ، دارم هوای عاشقی حیران روی ساقی ام ، دارم هوای عاشقی ای جان و ای جانان من ، دارم هوای عاشقی ای وصل و ای هجران من ، دارم هوای عاشقی جان در بر جانانه شد ، دل بر سر پیمانه شد تن ساکن میخانه شد ، دارم هوای عاشقی گه نور و گه نار آمدم ، گه گل گهی خار آمدم گه مست و هوشیار آمدم ، دارم هوای عاشقی ای شاه درویشت منم،بیگانه و خویشت منم دیوانه ی رویت منم ، آشفته ی مویت منم سرگشته ی کویت منم ، دارم هوای عاشقی ای جان و ای جانان من ، دارم هوای عاشقی ای وصـل و ای هجران من ، دارم هوای عاشقی
    0 نظرات 0 اشتراکات 88 بازدید 4 0 بررسی

  • موسیقی خور آوا از استاد شهرام ناظری

    نی ورتر دوارن
    ( پیش از این روزگار همانند او ندیده)
    كاووس كی بی2
    (كیكاووس بود)
    ریژانه كرم
    (با كرم)
    بخشانه هی بی
    (بسیار بخشنده بود)
    دنگ داوای دا
    (بر آورنده ی نیاز)
    حاتم تی بی
    (حاتم تا یی بود)
    دنگ داوای دا
    ( بر آورنده ی نیاز)
    حاتم تی بی
    (حاتم تا یی بود) ... ...
    باش بگلران
    (برترین امیران )
    روسم زال بی
    (رستم زال بود)
    یاربی یاربی یار ...
    (یاربود یاربود یار)
    ساقی چه نیش جام مدام و دوری2
    (ساقی با جام می اش یكسره گردش میگشت)
    سرحلقه مجلس باران قوم بی
    (سرحلقه ی مجلس و باران قوم بود)"برای مردم مایه ی رحمت بود"
    دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا
    (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود)
    دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا
    (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود)
    فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی
    (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود)
    زلیخا سودا یوسف خیش بی
    (زلیخا در فكر و اندیشه ی یوسف خود بود)
    (سودا در اینجا به معنی فكر و خیال و اندیشه میباشد)
    "با توجه به لغتنامه ی دهخدا"
    دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا
    (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود)
    فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی
    (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود)
    زلیخا سودا یوسف خیش بی
    (زلیخا سودای یوسف خودش بود)
    دنگ داوای دا
    (برآورنده ی نیاز)
    قوچاخان دور
    (چالاكترین فرد زمانه)
    ستیزه ی فلك یك یك برد و جور
    2 (ستیز روزگار را یك به یك جور كشید)
    یاربی یاربی یار...
    (یاربود یاربود یار)
    ایسه كفته لیم نه ای روزگاره نه ای فتنه و آشوب مینت گذاره
    (حالا از این روزگار فته و آشوبی محنت بار نصیب من شده)
    نه ای جورعظیم سردی زمانه بابو نه فرزن كردن بیگانه
    (در این روزگار سختی كه پدر و فرزند را با هم بیگانه كردند)
    نه چاو فرهاد
    (نه چشمان فرهاد)
    نه دنگ حاتم
    (نه صدای حاتم)
    نه لقای یوسف
    (نه لقای یوسف)
    نه مور خاتم
    (نه مور خاتم)
    نی ورتر دوران
    ( پیش از این روزگار همانند او ندیده)
    دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا
    2 (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود)
    فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی
    (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود)
    زلیخا سودا یوسف خیش بی2
    (زلیخا سودای یوسف خودش بود)
    دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا
    (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود)
    فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی
    (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود)
    زلیخا سودا یوسف خیش بی
    (زلیخا سودای یوسف خودش بود)
    یاربی یاربی یار...
    (یاربود یاربود یار)

    موسیقی خور آوا از استاد شهرام ناظری نی ورتر دوارن ( پیش از این روزگار همانند او ندیده) كاووس كی بی2 (كیكاووس بود) ریژانه كرم (با كرم) بخشانه هی بی (بسیار بخشنده بود) دنگ داوای دا (بر آورنده ی نیاز) حاتم تی بی (حاتم تا یی بود) دنگ داوای دا ( بر آورنده ی نیاز) حاتم تی بی (حاتم تا یی بود) ... ... باش بگلران (برترین امیران ) روسم زال بی (رستم زال بود) یاربی یاربی یار ... (یاربود یاربود یار) ساقی چه نیش جام مدام و دوری2 (ساقی با جام می اش یكسره گردش میگشت) سرحلقه مجلس باران قوم بی (سرحلقه ی مجلس و باران قوم بود)"برای مردم مایه ی رحمت بود" دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود) دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود) فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود) زلیخا سودا یوسف خیش بی (زلیخا در فكر و اندیشه ی یوسف خود بود) (سودا در اینجا به معنی فكر و خیال و اندیشه میباشد) "با توجه به لغتنامه ی دهخدا" دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود) فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود) زلیخا سودا یوسف خیش بی (زلیخا سودای یوسف خودش بود) دنگ داوای دا (برآورنده ی نیاز) قوچاخان دور (چالاكترین فرد زمانه) ستیزه ی فلك یك یك برد و جور 2 (ستیز روزگار را یك به یك جور كشید) یاربی یاربی یار... (یاربود یاربود یار) ایسه كفته لیم نه ای روزگاره نه ای فتنه و آشوب مینت گذاره (حالا از این روزگار فته و آشوبی محنت بار نصیب من شده) نه ای جورعظیم سردی زمانه بابو نه فرزن كردن بیگانه (در این روزگار سختی كه پدر و فرزند را با هم بیگانه كردند) نه چاو فرهاد (نه چشمان فرهاد) نه دنگ حاتم (نه صدای حاتم) نه لقای یوسف (نه لقای یوسف) نه مور خاتم (نه مور خاتم) نی ورتر دوران ( پیش از این روزگار همانند او ندیده) دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا 2 (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود) فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود) زلیخا سودا یوسف خیش بی2 (زلیخا سودای یوسف خودش بود) دنیا نو دم دا گردونه شارا لیلی مجنون داشت بارا دلارا (لیلی مایه ی آرامش و معشوقه ی مجنون بود) فرهاد زاده عشق شیرین ویش بی (فرهاد زاده ی عشق شیرینش بود) زلیخا سودا یوسف خیش بی (زلیخا سودای یوسف خودش بود) یاربی یاربی یار... (یاربود یاربود یار)
    0 نظرات 0 اشتراکات 529 بازدید 4 0 بررسی
  • 0 نظرات 0 اشتراکات 72 بازدید 0 بررسی
  • 0 نظرات 0 اشتراکات 68 بازدید 0 بررسی
  • 0 نظرات 0 اشتراکات 71 بازدید 0 بررسی